زیر گنبد کبود

زیر گنبد کبود

یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود. یه مامانی بود که دو تا پسر داشت. یوسف و یحیا ...

پیوندهای روزانه

اینگونه می روی که محو تماشا کنی مرا

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ق.ظ

عکس های تازه ای پیدا کرده ام از کودکی و نوجوانی خودم به لطف این اسباب کشی.

در یکی از عکس ها دو ساله ام. دستم را گرفته ام به نرده های خانه آقاجون و می خواهم خودم پایین بیایم و دارم به دوربین لبخند می زنم.

در یکی از عکس ها دانش آموز سوم دبیرستانم. نشسته ام روی تاب آبی بزرگ آخر حیاط و کاج ها را کنارم ردیف کردم ام و هشت کتاب سهراب توی دستم است.

عکس دیگر روایت آن روزی است که با نرگس رفتیم گلاب دره. چای خشک یادمان رفته بود. از پیرمرد کوهنوردی پرسیدیم دارد؟ و او به ما پیشنهاد کرد تا غار بالا برویم و آن جا با او دوستانش صبحانه بخوریم. قبول کردیم. بی تجهیزات از صخره هایی بالا رفتیم که هیچ باورمان نمی شد یکروز اینطوری ازشان بالا و پایین برویم.

تو را کنار هیچ کدام از فاطمه ها نمی توانم بگذارم. تصور تو کنار این شخصیت ها باور کردنی نیست. نه به خاطر اینکه حضور تو باور کردنی نباشد، که تو خودت هستی و هستی. زیاد! در همه روزها و شب های من.

به این خاطر که فاطمه توی عکس ها تغییر کرده. زیاد!

نگاه کن! نگاه ناغافلش دنبال توست. که هم تجربه کنی، هم شاد باشی و هم آسیب نبینی. و برایش آن وجه دومش یعنی شاد بودنت از همه مهمتر است.

که غیر این چیزی نمی ماند از کودکی برای تو.

راستی  من کِی این همه بزرگ شدم و تغییر کردم؟

گمانم این است که زمان برای ما نیز همچون وقت کودکی به ناگاه تغییر می کند. و همانطور که برای کودک تا 3 سالگی بزرگ شدن و رشدش محسوس است برای ما نیز مادری یکهو بزرگ شدن است. مثل انار وقتی که آنقدر می رسد که می ترکد. گیرم صدای درد ترکیدن و وارد شدن به دنیای جدید برای او نیز همچون انار آرام و بی صدا باشد.

خلاصه اگر بگویم تو با آمدنت هندسه هر روز زندگی مرا تغییر داده ای.

دارم با تو دوباره بزرگ می شوم.

 

 

 

 


۹۴/۰۳/۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه جناب اصفهانی

نظرات  (۲)

سلام
طاعات قبول
باز خداروشکر شما اینجارو در بیان دارید و می تونید یک جایی بنویسید به دور از دردسرهای بلاگفا و دوستانی که بهشان دسترسی نداریم
و دارم با تو قد میکشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی