این جعبه های دوست داشتنی
جعبهها همیشه مرا درگیر میکنند. از آن لحظه که بازشان میکنم و وسیلهای که در آن هست را بیرون میآورم، دارم فکر میکنم از این جعبه چه استفادههایی میتوان کرد.
چه جنسی دارد؟ چقدر با سلیقه درست شده و چسب خورده؟ استحکامش چطور است؟ ارتفاعش و ...
سخت میتوانم جعبههای خوب را دور بیندازم. نگهشان میدارم تا با پسر کاردستی درست کنیم.
گاهی هم جعبه را کادو میکنم و میشود جای وسایل ریز، مخصوصا اگر خانه خانه باشد. وسایل کادو مثل ربان و پانچ و ...، وسایل خیاطی، گلهای خشک.
خلاصه جعبه ها یک شکوه کاغذی عجیبی دارند برای من که نمیتوانم از آن چشم بپوشم و نسبت به آنها بیتفاوت باشم.
وقتی این جعبه را به خانه آوردم و کتری و قوری پیرکسش را در آوردم و استفاده کردم، دیدم میشود با آن برای اسباببازیهای یوسف یک خانه چند طبقه ساخت. خانهای با یک شیروانی که هر پرندهای راحت بتواند روی سقفش استراحت کند.
بماند که یوسف جان مبلمان و سرسره و ماشین را هم به این اتاق منتقل کرد.
به بچهها کمک کنیم فقط با اسباببازیهایی که خریده شدهاند سرگرم نباشند. بتوانند خودشان هم خلق کنند. اینطوری هیچوقت درمانده نمیشوند و خودشان به یاری خداوند خودشان را نجات خواهند داد.