زیر گنبد کبود

زیر گنبد کبود

یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود. یه مامانی بود که دو تا پسر داشت. یوسف و یحیا ...

پیوندهای روزانه

این جعبه های دوست داشتنی

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

 

جعبه­ها همیشه مرا درگیر می­کنند. از آن لحظه که بازشان می­کنم و وسیله­ای که در آن هست را بیرون می­آورم، دارم فکر می­کنم از این جعبه چه استفاده­هایی می­توان کرد.

چه جنسی دارد؟ چقدر با سلیقه درست شده و چسب خورده؟ استحکامش چطور است؟ ارتفاعش و ...

سخت می­توانم جعبه­های خوب را دور بیندازم. نگهشان می­دارم تا با پسر کاردستی درست کنیم.

گاهی هم جعبه را کادو می­کنم و می­شود جای وسایل ریز، مخصوصا اگر خانه خانه باشد. وسایل کادو مثل ربان و پانچ و ...، وسایل خیاطی، گل­های خشک.

خلاصه جعبه ها یک شکوه کاغذی عجیبی دارند برای من که نمی­توانم از آن چشم بپوشم و نسبت به آن­ها بی­تفاوت باشم.

 

وقتی این جعبه را به خانه آوردم و کتری و قوری پیرکسش را در آوردم و استفاده کردم، دیدم می­شود با آن برای اسباب­بازی­های یوسف یک خانه چند طبقه ساخت. خانه­ای با یک شیروانی که هر پرنده­ای راحت بتواند روی سقفش استراحت کند.

بماند که یوسف جان مبلمان و سرسره و ماشین را هم به این اتاق منتقل کرد.

 

به بچه­ها کمک کنیم فقط با اسباب­بازی­هایی که خریده ­شده­اند سرگرم نباشند. بتوانند خودشان هم خلق کنند. اینطوری هیچ­وقت درمانده نمی­شوند و خودشان به یاری خداوند خودشان را نجات خواهند داد.

 

۹۴/۰۷/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه جناب اصفهانی

نظرات  (۲)

سلام
ایده هاتون جالب و خیلی قشنگ هستند. آدم را سر ذوق میارند. امیدوارم موفق باشید:)
«جعبه ها یک شکوه کاغذی عجیبی دارند...»
عالی گفتی مستطاب جان
و عالی ساختی! :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی